از راه رسیدن نسل سوم بی ام و X5 همه را متعجب کرد و باعث شد در این پرسش قدیمی تجدید نظر کنند: آیا شاسی بلندهای بزرگ تانک هایی سنگین و بد قواره هستند که بیشتر به درد دشت و بیابان میخورند یا خودروهای خانوادگی با دوام، بلند و خوشرکاب؟ اگر محدوده قیمتی 100000 دلار را در نظر بگیریم، ستاره ها به خودروهایی تعلق میگیرند که دارای این خصوصیات باشند: موتور شش سیلندر 3 لیتری مجهز به توربوشارژر. البته مرسدس بنز و بی ام و خودروهایی دیزل و چهار سیلندر با قیمت حدود 80000 دلار به بازار عرضه میکنند ولی پورشه و لندرور این کار را نمیکنند. به طور قطع، بدون در نظر گرفتن مرسدس بنز ML-Class که با قیمت 101900 دلار به فروش میرسد، نمیتوان به این سوال جواب داد. نسل سوم مرسدس بنز ML خودرویی پیشتاز و نوآور است که وارد سومین سال فروشش میشود. پورشه کاین، جدیدتر از مرسدس بنز ML-Class است و از سال 2002 پا به میدان گذاشته است ولی نسل دوم این شاسیبلند از سال 2011 وارد بازارهای جهانی شده است. قیمت تیپ پایه و دیزلی این خودرو به 101100 دلار بالغ میشود. رنج روور Sport جدید، که سبکتر و مجهزتر است هم، با موتور قویتر HSE SDV6 به میدان آمده است و برچسب قیمت آن عدد 125800 دلار را نشان میدهد که موفق به تست آن نشدیم ولی این پرسش را در ذهنمان مطرح میکند که بالاخره، فناوری آلمانی را بدون چون و چرا قبول کنیم یا فناوری انگلیسی را؟
قیمت و تجهیزات
شاید از شاسیبلندهای لوکس اروپایی انتظار تجهیزات استاندارد و سخاوتمندانهای را داشته باشید ولی حتی در محدوده قیمتی 100000 دلاری نیز خوب است بررسی کنید ببینید در ازاء پرداخت این پول چه امکاناتی در اختیارتان قرار میگیرد. برای مثال، شاید انتظار داشته باشید سیستم دسترسی بدون کلید، دوربین دید عقب و گرمکن صندلی به صورت استاندارد ارائه بشوند، چون بسیاری از خودروسازان کرهای و ژاپنی این کار را میکنند، ولی ابداً اینطور نیست. در عوض میتوانید روی سیستم اتوماتیک stop/start، سیستم کنترل در سربالایی و سراشیبی، مسیریاب ماهوارهای و بسیاری تجهیزات ارتباطی دیگر حساب کنید.
پورشه کاین دیزل با قیمت 101100 دلار، بیشتر تجهیزات استاندارد و پایه را ارائه میکند ولی فرمان قوی، کیسه هوای زانویی راننده و کنترلگر صوتی تجهیزات داخلی را در اختیار مشتری نمیگذارد. پورشه کاینی که ما مورد بررسی قرار دادیم از بیشتر آپشن های سفارشی بهره میبرد، از جمله: رینگ های 20 اینچی، سقف پانوراما، سیستم مدیریت تعلیق و پکیج ویژه طراحی داخلی به رنگ سیاه که 116210 دلار آب میخورد. حتی رنج روو Sport که قیمت تیپ HSE SDV6 آن 125800 دلار است هم، این قدر امکانات در اختیار مشتریان نمیگذارد.
با این حال، رنج روور آبروی آبا و اجدادیاش را حفظ میکند و تکنولوژی آف رود بسیار قابل و کارآمدی در اختیار میگذارد که از آن میان میتوان قابلیت تنظیم ارتفاع، سیستم تعلیق بادی و الکترونیک، تنظیم ارتفاع اتوماتیک هنگام بارگیری، سیستم اتوماتیک جدید Terrain Response 2 و سیستم کنترل کشش و پایداری را نام برد. رنج رووری که ما مورد بررسی قرار دادیم، 22850 دلار بیشتر برایمان آب خورد و مجهز به پکیج لوکس HSE بود که این امکانات را در اختیار قرار میدهد: سیستم صوتی Meridian با صدای فراگیر، نمایشگر مجازی 12.3 اینچی TFT، دزدگیر، جعبه کمک های اولیه و صندلی های برقی جلو با قابلیت حرکت در 18 جهت. خودرو ما علاوه بر این ها مجهز به سقف پانوراما، سیستم کنترل آب وهوای اتوماتیک چهار نقطهای، گرمکن صندلی جلو، سیستم هشدار دهنده نقاط کور و همچنین پکیج راحتی HSE بود که این امکانات را ارائه میدهد: تنظیم نور بالا، آینه الکتروکرومیک، نورپردازی داخلی و کفی های قابل تنظیم. قیمت آن هم ناقابل است: فقط 148650 دلار.
بی ام و X5 xDrive30d با دست و دل بازی، نمایشگر مجازی و سیستم پیشگیری از برخورد تصادف را به صورت استاندارد ارائه میکند و آپشن هایی بسیار پیشرفته نظیر سیستم دید در شب جدید در اختیار مشتریان میگذارد (که البته 3700 دلار آب میخورد). روی خودرویی که ما مورد بررسی قرار دادیم، حدود 17000 دلار تجهیزات سوار شده بود. تجهیزاتی از قبیل: رنگ متالیک، سیستم تعلیق قابل تنظیم و "نرم"، روکش آلومینیومی صفحات بدنه، سقف پانوراما، صندلی های راحت به همراه تکیه گاه مخصوص کمر، سیستم صوتی Harman/Kardon با صدای فراگیر و پکیج چرمی Nappa برای طراحی داخلی.
مرسدس بنز ML350 Blue Tec حدود 101900 دلار قیمت دارد و وسوسه کنندهترین فهرست از تجهیزات استاندارد را ارائه میدهد. برخی از این تجهیزات نظیر حسگرهای پارک جلو و عقب، دوربین دید عقب، دوربین فراگیر، سیستم کنترل در جاده های باریک و کنترلگر صوتی، مانند تجهیزات خودروهای رقیب است ولی با پرداخت یک هزینه اضافی میتوانید از سیستم هشدار نقاط کور هم برخوردار شوید. علاوه بر این ها، خودرویی که ما مورد بررسی قرار دادیم، دارای این موارد بود: رنگ متالیک، روکش های چرمی به رنگ مشکی و بژ، مانیتور صندلی های جلو، یک پکیج اسپرت شامل: سیستم تعلیق بادی، رینگ های 21 اینچی، ورود و استارت بدون کلید، سانروف شیشهای و درب عقب برقی، سیستم صوتی Harman/Kardon با صدای فراگیر، رادیوی دیجیتال و گیرنده تلویزیون که روی هم رفته 121400 دلار خرج روی دستمان گذاشت.
طراحی داخلی
ظاهر گرد و مدور پورشه کاین باعث میشود کوچکتر به نظر برسد. در واقع ارتفاع آن بین 57 تا 91 میلیمتر کوتاهتر از رقباست و فاصله محوری آن هم، کمتر است. با این حال، طول آن 4846 میلیمتر است که 42 میلیمتر از مرسدس بنز ML-Class بیشتر است. داخل کابین، اوضاع و احوال کمی متفاوت است. صندلی های جلو پورشه کاین روی چند ریل قرار دارند ولی فقط به طرف جلو حرکت میکنند که رقابتی است زیرکانه با صندلی های بی ام و X5 که بزرگتر هستند. سرنشینان آن روی نشیمنگاهی نرم و راحت مینشینند و به پشتیای تکیه میزنند که دو وضعیت مختلف دارد و جلو پا هم حسابی جادار و وسیع است، چیزی حدود 35 میلیمتر بیشتر از فضای پای صندلی بی ام و، آن هم در حالتی که صندلی به عقب رانده شده است.
داشبورد زیبا و جذاب نیز، طراحی ارگونومیک خوبی دارد و نمایشگر TFT در سمت راست صفحه کیلومترشمار قرار گرفته و بسیار دم دست و کاربردی است. بعضی کسانی که سوار این خودرو شدهاند میگویند کنسول مرکزی شلوغ و پر دکمه، آن ها را دستپاچه کرده، در حالی که بعضی دیگر طراحی سبک پانامرای آن را خیلی پسندیدهاند. به هر حال، وقتی آدم با ابزارآلات مانوس باشد بهتر میتواند از آن ها استفاده بکند، هر چند برای بعضی افراد مدتی طول میکشد که یاد بگیرند چطور حسگرهای پارک را به طور موقت غیرفعال کنند (با فشردن یک دکمه نمیتوان این کار را انجام داد بلکه باید داخل منوی صفحه نمایشگر شد و حسگر را غیرفعال کرد). با این که رقبای این خودرو سعی میکنند امکانات رفاهی درجه یک ارائه کنند تا متفاوت باشند، کابین تمام مشکی پورشه کاین با ارائه چیدمان و راحتی فوقالعاده مرزهای تجمل را پشت سر میگذارد.
درب عقب به صورت برقی باز میشود و 670 لیتر فضای بار در اختیار میگذارد که وقتی صندلی ها به جلو رانده شده باشند باز هم عمق این فضا به طور قابل توجهی کمتر از فضای بار مرسدس بنز (690 لیتر) و رنج روور (784 لیتر) است. با این حال فضای بار پورشه کاین کمی از فضای بار بی ام و (650 لیتر) بیشتر است.
شرمآور است چون ابعاد رنج روور خیلی بزرگتر از بی ام و است و به لطف درهایی که به طور کامل باز میشوند، سوار و پیاده شدن به آن خیلی راحتتر است. اگر نگاهی به داخل کابین بیندازیم، میبینیم که صندلی ها سفت هستند و لبه های مخروطی شکل سقف باعث میشوند ارتفاع سقف در عقب کم و در جلو زیاد باشد. دکمه های کنترلگر سیستم سرمایشی در قسمت عقب هم، نصب شدهاند ولی مانند گرمکن صندلی ها فقط به صورت سفارشی قابل خریداری هستند.
سقف شیشهای رنج روور در مقایسه با بی ام و X5 و پورشه کاین کوچکتر و طراحی داشبورد آن هم سنتیتر است، در عوض جنس مواد و پرداخت آن ها بسیار عالی است. چند عیب و ایراد کوچک هم به چشم میخورند که از آن میان میتوان این موارد را نام برد: دکمه های بالابر شیشه در جای مناسبی قرار نگرفتهاند، تزیینات روی درب زیاد جالب نیستند، واکنش نمایشگر لمسی کند است، چراغ های جلو به طور اتوماتیک تنظیم نمیشوند مگر این که آن ها را روی حالت اتوماتیک بگذارید.
مرسدس بنز ML350 در مقایسه با رنج روور، سقف شیشهای کوتاهتری دارد و سوار و پیاده شدن به آن هم به راحتی رنج روور نیست. ارتفاع مرسدس بنز ML350 از ارتفاع رقبایش کمتر است و همین باعث میشود تکان ها بیشتر به صندلی ها منتقل بشوند مگر این که پمپ سیستم تعلیق بادی را فعال کنید تا پستی و بلندی های سطح زمین را بپوشاند.
صندلی های عقب مرسدس بنز ML350 جای پایی در حدود خودروی رقیب یعنی پورشه کاین در اختیار میگذارند و بر خلاف رنج روور برای سرنشینان قد بلند هم ارتفاع کافی دارند. از طرفی فضای مرسدس بنز کمی تنگ به نظر میرسد، به خصوص در مقایسه با بی ام و. استفاده از سیستم کنترل خودرو هم به راحتی استفاده از iDrive بی ام و نیست.
کابین بی ام و X5 ضمن بهرهگیری از تزییناتی از جنس عاج و سقف پانورامای بزرگ، نسبت به رقبایش کابینی روشنتر و پر نورتر در اختیار سرنشینان میگذارد، سیستم iDrive هم که زبانزد خاص و عام است. صفحه نمایش بزرگ 10.25 اینچی هم به راننده اجازه میدهد با چشم منوها را بالا و پایین کند. همچنین راننده میتواند یک لغت را با نوک انگشت به صورت خرچنگ قورباغه روی صفحه بنویسد یا از کنترلگر صوتی استفاده کند.
استفاده از تکنولوژی های هوشمند مانند دوربین مجازی و تعبیه محفظه های خیلی بزرگ روی قسمت داخلی دربها، هنوز هم ما را تحت تأثیر قرار میدهند. صندلی های عقب بی ام و جا پای بزرگی دارند، چیزی شبیه جا پای پورشه (وقتی صندلی ها به جلو رانده شده باشند). جالب است بدانید فاصله محورهای بی ام و فقط 38 میلیمتر از فاصله محورهای پورشه بیشتر است. ارتفاع سقف بی ام و هم، به پای ارتفاع سقف پورشه نمیرسد. صندلی صاف و تخت عقب هم، نشیمنگاه راحتی ندارد ولی هر چه باشد از صندلی های گود رنج روور راحتتر است.
موتور
نیروی پیشرانه همه این خودروها را یک موتور توربو دیزل شش سیلندر 3 لیتری تأمین میکند ولی با هم، تفاوت های ریز و درشتی دارند. موتور لندروور مجهز به توربوشارژر دوگانه است و در مقایسه با موتور شش سیلندر خطی بی ام و X5، کم وکاستی هایی دارد. هر چهار خودرو دارای گیربکس هایی مجهز به مبدل گشتاور اتوماتیک هستند و همگی به جز مرسدس بنز ML350 که هفت سرعته است، هشت سرعته هستند.
مرسدس بنز تقریباً از پس هر شرایطی بر میآید ولی تعویض دنده ها سریع نیست و آن را قدری سست و بیجان میکند. دسته دنده عمودی مرسدس بنز کاربردی به نظر میرسد ولی تجربه نشان داده است که استفاده از آن بسیار دشوارتر از استفاده از یک دسته دنده معمولی است. این دسته دنده نشان میدهد که پدل شیفترها دارند عادی میشوند، هر چند که واکنش آن ها کند است. رنج روور هم مجهز به پدل شیفتر است ولی پورشه دکمه های شیفت خاص خودش را روی غربیلک فرمان ارائه میدهد که حساسیت کمی دارند (پدل شیفترهای معمولی هم به صورت سفارشی ارائه میشوند). بی ام و به صورت استاندارد دارای پدل شیفتر نیست (هزینه خرید آن به صورت سفارشی 400 دلار است) ولی درست مثل رنج روور دسته دنده را جلو میدهید تا دنده را سنگین کنید و برای سبک کردن دنده هم آن را عقب میکشید.
بی ام و رجزخوانی میکند که کمترین مصرف سوخت را در سیکل ترکیبی دارد (6.2 لیتر در هر 100 کیلومتر) ولی در تستی که ما انجام دادیم حسابی عطش داشت و در هر 100 کیلومتر، 11.8 لیتر سوخت مصرف کرد. گشتاور موتور مرسدس بنز 840 نیوتن متر است که از گشتاور رقبایش بیشتر است ولی موتور 2175 کیلوگرمی آن، سنگینترین موتور این گروه است و با مصرف 11.3 لیتر در سیکل ترکیبی، از نظر مصرف سوخت هم در جایگاه دوم قرار دارد. پورشه کاین 241 اسببخار نیرو و 550 نیوتن متر گشتاور تولید میکند ولی قدرت و گشتاور آن فقط ده واحد از قدرت و گشتاور بی ام و X5 کمتر است. هر دو خودرو هم، نسبتاً سبک هستند.
چیزی که از همه بیشتر اهمیت دارد نحوه انتقال گشتاور پورشه است. عدم وجود تأخیر و رابطه مستقیم بین شتاب و نیروی موتور، تعویض دنده را آسان میکند. همین امر موجب میشود ضعف در عملکرد زیاد به چشم نیاید. این پورشه دستآموز سر و صدای کمی هم از خودش در میآورد. دور موتور پورشه که حداکثر به 4600 دور بر دقیقه میرسد، حدود 400 دور بر دقیقه از گشتاور بی ام و X5 و رنج روور و 800 دور بر دقیقه از مرسدس بنز بیشتر است. از طرفی، دور موتور 3000 دور بر دقیقهای بی ام و، گشتاور زیادی تولید میکند و مانند مرسدس بنز به راحتی پستی بلندی ها را پشت سر میگذارد، هر چند هر دو کمی سنگین و تنبل به نظر میرسند. ولی این ها در مقایسه با رنج روور چیزی نیست. این خودرو با 288 اسببخار قدرت و 600 نیوتن متر گشتاور از همه قویتر است ولی به رغم موتور توربوشارژریاش باید کمی صبر کرد تا روی دور بیفتد. همین امر باعث میشود هنگام رانندگی در شهر یا در جاده های باریک خارج از شهر حسابی مأیوستان کند. از طرفی، رنج روور اقتصادی و مقرون به صرفه است. مصرف سوخت این خودرو در سیکل ترکیبی 9.4 لیتر است و پورشه کاین با مصرف 10.2 لیتر در جایگاه دوم قرار میگیرد. این مقدار مصرف باعث میشود رنج روور با باک پر 80 لیتریاش بیشتر از 850 کیلومتر راه برود، در حالی که پورشه با باک 85 لیتریاش 830 کیلومتر مسافت را طی میکند. اگر هم باک 100 لیتری را به طور سفارشی خریداری کرده باشید، پورشه بیش از 1000 کیلومتر برایتان راه میرود. مرسدس بنز با باک 93 لیتری بیش از 820 کیلومتر و بی ام و با باک 85 لیتری بیش از 720 کیاومتر مسافت را طی میکند.
فرمانپذیری، سواری و هندلینگ
واضح است که اگر کمی مته به خشخاش بگذاریم و همه این خودروها را در جاده تست کنیم، میبینیم که پورشه کاین هندلینگ خوبی دارد و مرسدس بنز ML350 هم خیلی زود از خونسردی بیرون میآید و خودش را نشان میدهد. تفاوت قائل شدن بین بی ام و X5 و رنج روور کار دشوارتری است... هردوشان قوی و توانا هستند ولی شخصیت و مهارت هایشان متفاوت است. درست مثل پورشه، یک دور کوچک زدن با بی ام و هم نشان میدهد که برای این کار ساخته شده است... یک شاسی بلند راهنورد. این خودرو بزرگ آلمانی، تیز و فرز است و تایرهای دیواره بلندش ثابت میکنند که ابزار مناسبی برای رفع سر و صدا هستند. با این حال بیامو به اندازه پورشه تیز و فرز و سریع نیست. سیستم تعلیق بی ام و X5 عادی و نرمال نیست، فقط Sport و Comfort است. در جاده های پر دستانداز، حالت Sport بی ام و X5 در مقایسه با پورشه کمی خشک است و حالت Comfort هم، کاملاً نرم و بی سر و صدا نیست.
پورشه به مفهوم یک شاسی بلند، خودرو خوبی است ولی انتظار بیشتری از آن میرود. در جاده های ناهموار به X5 گاز بدهید، با تکیه به چرخ های جلویش به پیش میرود ولی به نظر میرسد چرخ ها به سختی کار میکنند. رنج روور سواری بهتری دارد. فرمانپذیری آن در مقایسه با چهار رقیب دیگر کندتر است، در حالی که دینامیک و پویاست و در مقایسه با بیامو و پورشه، بیشتر به یک شاسیبلند شباهت دارد. خودروساز صدها کیلوگرم آلومینیوم مصرف کرده تا در قالب یک بدنه فلزی به حرکت در بیاید. تیپ Sport هم مثل سایر رقبایش حدود دو تن وزن دارد ولی مثل پورشه روی چرخ هایش سبک احساس میشود. اگر منصفانه در مورد فرمان رنج روور قضاوت کنیم، باید بگوییم حساسیتش کم است ولی برای گشت و گذار در مسیرهای هموار بسیار مناسب است.
رنج روور بیشتر از X5 دستاندازها را جذب میکند ولی نه به خوبی پورشه کاین. تکان های بزرگ و ناخواسته آن را آشفته و پریشان نمیکنند ولی دستاندازهای کوچک و پی در پی میتوانند سیستم تعلیق را غافلگیر کنند. روی هم رفته، بی سر و صدایی کابین، سواری نرم و حس پویایی رنج روور دست به دست هم میدهند و این گنده بریتانیایی را به یک راهنورد تمام وکمال تبدیل میکنند که میتوان مسافت های طولانی را به راحتی با آن طی کرد. خلاصه کلام این که، پس از ده ها تست آف رود که روی تیپ Sport رنج روور انجام گرفت به این نتیجه رسیدیم که اگر میخواهید در تعطیلات سر به دشت و بیابان بگذارید، ارزشش را دارد که نگاه دقیقتری به این خودرو بیندازید.
مرسدس بنز ML350 Blue Tec از نظر پکیج، تجهیزات و موتور انتخاب های زیادی در اختیار مشتری قرار میدهد، ولی کم و کاستی هایی دارد که از محبوبیتش میکاهد. فرمان به طوری غیر عادی سنگین است و یک بار سفت شدن آن کافی است تا ببینید چرخاندن آن با چه سر و صدایی همراه است. البته این خودرو نسبت به مدل قبلی خود، بهتر شده است. با این که کمپانی مرسدس بنز راه زیادی را پیموده است ولی هنوز از این که در این حوزه پیشتاز باشد، فاصله زیادی دارد. واقعیت در مورد حالت Sport بی ام و X5 این است که نه خوشدست است نه راحت. راندن در حالت Comfort هم، زیاد راحت نیست مگر این که کیفیت سواری آن ارتقا داده شده باشد. هنگام سواری، کابین و داشبورد جیر جیر میکنند. وقتی حالت های مختلف رانندگی پورشه کاین را امتحان میکنید، هر کدام به نوبه خود یک کیفیت از سواری را ارائه میکنند. حالت Comfort نرم و روان است و آرام قدم برمیدارد، حالت Normal هم به سیستم تعلیق اجازه میدهد نفس راحتی بکشد. بعد از آن هم حالت Sport را انتخاب کنید تا واکنش ها تند و تیزتر بشوند و بهتر بتوان ماشین را جمع کرد ولی ممکن است تکان های شدید صدای سرنشینان را در بیاورد. هنگام پیچیدن، فرمان نرم است و اگر ماشین سنگین باشد گاهی تکان های شدیدی دارد.
نتیجهگیری
بین بی ام و X5 و رنج روور Sport رقابت تنگاتنگی وجود دارد، پیروز میدان هم بستگی به سلیقه شخصی افراد دارد. با این که X5 روی مسیرهای ناهموار سواری نرمی ندارد، ولی شاسی قرص و محکم، عملکرد خوب و گیربکس هشت سرعته اتوماتیک، لوکس بودن و طراحی به روز و هوشمندانه کابین باعث میشوند آن را دوست داشته باشیم. اگر تجهیزات استاندارد و آپشن های قابل سفارش آن را هم در نظر بگیریم، شایسته آن است که جایگاه دوم را از آن خودش بکند.
البته حال و هوای دینامیک رنج روور آن را به راهنوردی اسپرتتر تبدیل میکند و بهتر از بی ام و مسیرهای ناهموار را پشت سر میگذارد. موتور دیزل مجهز به توربوشارژر دوگانه، کارآمد است ولی واکنش ضعیف آن مأیوس کننده است، از طرفی رنج روور زیاد مجهز و جادار نیست و نمیتوان راحت داخلش نشست. مرسدس بنز ML350، علیرغم این که تجهیزات زیادی به صورت استاندارد ارائه میکند، نظیر یک کابین مجهز و گشتاور بالا، کیفیت سواری خوبی ندارد و کمی هم بی زرق و برق است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
پورشه کاین بالاتر از یک شاسیبلند خوب ظاهر میشود. این خودرو بیشتر شبیه یک استیشن واگن خانوادگی است که راندن آن در مسیرهای طولانی بسیار مفرح است. پورشه کاین دیزل از این هم بهتر است. از واکنش سریع، آلایندگی کم و کارآمدی موتور گرفته تا طراحی و چیدمان عالی فضای داخلی. به این ترتیب، هر وقت خواستید خودرویی بخرید که قابل رقابت با رقبایش باشد، از نظر ما میارزد که برای خریدن پورشه کاین دیزل کمی بیشتر هزینه کنید.