نبود تقاضا در کنار کیفیت پایین خودروهای ساخت داخل باعث شده تا انبار خودروسازان پر شود از خودروهای تازه تولید شده و تقاضایی هم در بازار دیده نمیشود.
اكبر تركان، مشاور ارشد رئيسجمهور و دبير شوراي هماهنگي مناطق آزاد تجاري صنعتي و ويژه اقتصادي در يك گفتوگوي راديويي اعلام كرد: تقاضا به حدي كم است كه هماكنون يكي از خودروسازان مجبور شده است در انبار خود 80هزار خودرو نگهداري كند. تركان كه با راديو اقتصاد صحبت ميكرد، اظهار داشت: هماكنون كمبود عرضه وجود ندارد ولي بهطور جدي با كاهش تقاضا مواجه هستيم.
صحبتهاي تركان پس از آن بيان ميشود كه اخيرا بين بخشهايي از مردم اين باور بهوجود آمده است كه خودروسازان داخلي با ناديده گرفتن اصل انصاف، خودروي خود را با كيفيت پايينتر و قيمت بالاتر به مردم عرضه ميكنند. شرايط تحريمي چند سال گذشته باعث شد تا خودروسازان اصل كيفيت را فراموش كنند و به فكر سودآوري بيشتري باشند بدون اينكه به اصل رقابت با نمونههاي خارجي فكر كنند.
اين در حالي است كه بيش از 90درصد بازار خودروي ايران در انحصار 2 برند خودروسازي داخلي است و اين دو خودروساز حتي حاضر نيستند خدمات پس از فروش مناسبي را هم در اختيار مشتريان قرار دهند. محمدرضا نعمتزاده وزير صنعت هم چند روز پيش گفته بود از اينكه خودروهاي صفر كيلومتر داخلي را مقابل تعميرگاهها ميبيند، خجالت ميكشد.
اما ظاهرا اين صحبتها دردي را دوا نكرده و بازار خودروهاي داخلي راكد شده است. البته اين تمام ماجرا نيست. در سوي ديگر خودروسازان چيني توانستهاند بخشي از بازار را از خودروسازان داخلي بربايند. درباره اينكه خودروسازان چيني چگونه توانستهاند رقيب قدرتمند خودروسازان داخلي شوند، با شهرام ميرآخورلو، مديركل دفتر نظارت بر كالاهاي فلزي و معـــــدني سازمان حمايت مصرفكنندگان و توليدكنندگان گفتوگو كردهايم.
علت افزايش سهم خودروسازان چيني از بازار كشورمان با وجود ركود حاكم بر بازار چيست؟
واقعيت آن است كه بهدليل ساختار مناسب و شناخت چينيها از نياز مشتريان ايراني تنوع خودروهاي چيني در بازار كشورمان از نظر تعداد مدل و تيپهاي مختلف بهگونهاي است كه جذابيت بيشتري براي خريداران ايراني ايجاد ميكنند. اين در حالي است كه خودروسازان ايراني قادر به كاركردن در زمينه توليد و عرضه خودروهايي با فيسليفت (طراحي بدنه و آپشن) جديد و بهروز نيستند. اين شرايط موجب شده تا مشتريان ايراني وقتي براي خريد خودرو به بازار مراجعه ميكنند با خودروهاي چيني داراي رنگ و لعابهاي مختلف آن هم از برندهاي متفاوت چيني مواجه ميشوند كه قدرت انتخاب درست را از آنها سلب كرده و بهرغم كيفيت نهچندان مناسب، بهدليل تنوع و آپشنهاي مختلف اين خودروها ترغيب به خريد آن ميشوند.
شرايط وقتي سختتر ميشود كه طي چند سال اخير مشتريان ايراني با مراجعه به نمايندگيهاي فروش شركتهاي خودروسازي مشاهده ميكنند در كنار يك يا 2محصول جديد اين خودروسازان، چند خودروي چيني نيز به مشتريان عرضه ميشود كه از ظاهر مشتريپسندتري برخوردارند. همچنين بهروز بودن برندهاي خودروسازي چين و اينكه برندهاي مذكور ميتوانند در سال حداقل يك خودروي جديد به بازار عرضه كنند، باعث شده تا ضعف خودروسازان داخلي در تنوع توليد و عرضه خودروهايي با ظاهري جديد بيشتر نمايان شود.
مصرفكننده ايراني نميخواهد خودرويي مانند پژو 405 را كه 30سال پيش توليد شده، امروز هم بهعنوان خودروي صفر كيلومتر خريداري كند. بر اين اساس مصرفكننده ايراني با مشاهده خودروهاي چيني كه هر سال با مدل و آپشنهاي جديدي به بازار عرضه ميشود، به خريد اين خودروها ترغيب ميشود.
به اعتقاد كارشناسان و مردم كيفيت خودروهاي چيني حتي از خودروهاي داخلي نيز پايينتر است، پس چرا هنوز هم مردم اين خودروها را خريداري ميكنند؟
چينيها رفتار و سلايق مشتريان ايراني را به خوبي درك ميكنند. خودروسازان چيني در زمينه آپشنهاي ايمني و رفاهي به خوبي كار ميكنند و در رده قيمتي خودروهاي ايرانخودرو و سايپا، خودروهايي با امكانات بيشتر و قيمت مناسبتر به بازار عرضه ميكنند و مشتريان نيز اين تنوع را متوجه ميشوند. مثلا درصورتيكه مصرفكننده ايراني بخواهد در رده قيمتي 50 تا 90ميليون تومان خريد كند، با گزينههاي متنوعي از خودروهاي چيني مواجه ميشود اما اين تنوع در خودروهاي داخلي بسيار كمتر است و نميتوان تنها با تغيير ظاهري و ارتقا نيافتن كلاس خودروها و رفع مشكلات اصلي ساختار توليد، انتظار رقابت با چينيها را داشت.
اينكه خودروي چيني بيكيفيت و نامرغوب است را نيز بايد در چارچوب الزامات آييننامه اجرايي ضوابط فروش و خدمات پس از فروش كه اكنون در حال بازنگري است، ارزيابي كنيم؛ چراكه عرضهكنندگان اين خودروها بايد هزينههاي تصاعدي ارائه خدمات پس از فروش را متحمل شوند؛ اينگونه نيست كه تنها به فكر فروش خودرو باشند.
گرچه ممكن است چينيها در ابتداي كار خودروهاي باكيفيت پايينتري را به بازار عرضه كنند اما با گذشت زمان ناچار هستند در زمينه تأمين قطعات بهتر كار كنند و خودروهاي كيفيتري را به مشتري عرضه كنند. خودروسازان چيني ميدانند كه مشتري ايراني بهدنبال رنگ و لعاب خودرو، شاسيبلندبودن و داشتن آپشنهايي مانند سانروف، تعداد بيشتر ايربگ، گرمكن و سردكن صندلي است. اين مشتريان در برخي موارد حتي بدون اطلاع از كابرد اصلي اين امكانات رفاهي و با بيتوجهي به كيفيت، خودروهاي ياد شده را خريداري ميكنند. چينيها بهدنبال اين نيازسنجي رفته و خودروهايي متناسب با اين سليقه راهي بازار كشورمان ميكنند.
درصورتي كه حتي عرضه خودروهاي چيني به بازار را عامل افزايش رقابت قلمداد كنيم، علت اصلي تهديدبودن اين خودروها براي شركتهاي داخلي و كمشدن سهم بازار آنها چيست؟
متأسفانه هزينه تمامشده توليد خودرو در ايران بالاست چرا كه درست است كه خودروهاي چيني بهصورت وارداتي به بازار عرضه ميشود اما با توجه به اينكه اين خودروها با استفاده از ابزار تعرفهاي سيكيدي (تعرفه واردات قطعات منفصله خودرو) به كشور وارد ميشود، اين امر موجب شده تا تعرفه واردات اين خودروها در مقايسه با واردات خودرو بهصورت سيبييو (واردات خودروهاي آماده) و حتي نسبت به خودروهاي داخلي كمتر شده و با قيمت تمامشده كمتري در بازار عرضه شود.
اين در حالي است كه خودروسازان داخلي حتي براي تأمين قطعات مورد نياز خود ناچار به مراوده با قطعهسازان مختلف هستند و درصورتي كه مبادلات مالي شركتهاي خودروسازي با قطعهسازان با مشكل مواجه شود نيز بر روند تأمين قطعات و عرضه خودرو تأثير منفي دارد.
از سوي ديگر قطعهسازان كشورمان تنها سطح و وسعت داشته و عمق ندارند. درحاليكه توليد قطعه در حد 3 تا 4ميليون دستگاه خودرو است، در كشورمان اين ميزان در حد 200ه زار خودرو بوده كه موجب افزايش هزينه تمامشده توليد قطعات و در نتيجه افزايش هزينههاي سربار توليد و قيمت تمامشده عرضه خودرو ميشود و هرچه جلوتر ميرويم، شرايط بدتر شده و خودروسازان ما نيز به سمت واردكنندگان خودروهاي چيني حتي بهصورت سيبييو پيش ميروند. گرچه ممكن است اين كار با هدف مهندسي معكوس و بازاريابي و حركت به سمت توليد باشد اما نبايد كاري كنيم تا خودروسازي كشورمان رنگ خودروهاي وارداتي به خود بگيرد.