در روزهای اخیر و پس از هجوم خریداران به سایت پیشفروش سایپا، امکان خرید تمام یا بخشی از شرکتهای بزرگ خودروسازی دنیا توسط مردم یا دولتمردان ایران، مطرح شد؛ اما آیا چنین اقدامی عملی است؟
انباشت نقدینگی در کشور، موضوعی جدید و ناگفته نیست. بنا به آمار رسمی وزارت اقتصاد و دارایی در تیرماه ۱۳۹۷، حدود ۱۶۰۰ هزار میلیارد تومان (۱۶۰۰ تریلیون تومان) نقدینگی در ایران وجود دارد که البته رشد چشمگیری، نسبت به سال گذشته داشته است. از سویی دیگر، افزایش ارزش دلار در برابر پول ملی ایران، نگرانی مردم از کاهش داراییها را به دنبال دارد. این شرایط باعث میشود، آحاد مردم از هر فرصت به ظاهر مناسب، برای تبدیل نقدینگی به کالا، استفاده کنند. چنین شرایطی، منجر به تورم افسار گسیخته و افت بیشتر در ارزش واقعی پول ملی ایران شده است.
هفتهی گذشته، شاهد پیشفروش ۵۰ هزار دستگاه از محصولات سایپا بودیم که با استقبال چشمگیر مردم و تکمیل ظرفیت، به پایان رسید. بنا به ادعای مدیران سایپا، سایت ثبت نام این شرکت با میلیونها بازدیدکننده در زمان پیشفروش مواجه بوده است که نشان از حجم بالای تقاضا برای خرید دارد. فراموش نکنیم، شرایط خرید اینترنتی محصولات سایپا، به صورت پرداخت نقدی مبلغ ۱۱ تا ۱۹ میلیون تومان در زمان ثبت نام بود، با این شرط که قیمت نهایی خودرو در زمان ارسال دعوتنامه، تعیین و سود مشارکت پایینتر نسبت به بانکها، برای متقاضی منظور شود.
روز گذشته، خبر طنز منتشر شده در روزنامهی جمهوری اسلامی، بازتاب گستردهای میان مردم داشت و حتی روابط عمومی شرکت سایپا را، به واکنش وا داشت. در این مطلب ادعا شده بود:
۶ میلیون نفر آمادهی خرید از سایپا در زمان ثبت نام و حاضر به پرداخت مبلغ پیشخرید بودهاند؛ در حالیکه این سرمایهی بزرگ، میتواند برای خرید تمام یا بخش اعظمی از سهام خودروسازان بزرگ دنیا، هزینه شود.
شاید در ظاهر، ارقام منتشر شده توسط روزنامه جمهوری اسلامی، اشتباه به نظر رسند؛ چرا که آمار دقیقی از تعداد مراجعهکنندگان به سایت پیشفروش سایپا و قصد قطعی آنها در زمینهی خرید خودرو، وجود ندارد؛ اما نباید فراموش کرد با حجم باورنکردنی نقدینگی در ایران، میتوان کارهای بزرگی انجام داد.
تبدیل میلیاردها تومان، پول رایج کشور به دلار یا دیگر ارزهای مهم جهان، غیرممکن به نظر میرسد؛ اما با توجه به اقتصاد مبتنی بر نفت و هزینهکرد دلارهای ناشی از فروش طلای سیاه در ایران توسط دولت، موضوع تبدیل نقدینگی مردم و قابلیت سرمایهگذاری آن در خارج از کشور، میتواند رویایی واقعی و قابل اجرا، باشد. تصور کنید، بخشی از حقوق کارکنان دولت، بر حسب دلار پرداخت یا ذخیره شود و تاجرانی که با خارج از کشور معامله میکنند، بخش اصلی سرمایهی خود را در حسابهای ارزی ذخیره کنند. این روشها، در بسیاری از نقاط جهان، رایج است و علاوه بر پول ملی هر کشور، دلار امریکا یا دیگر ارزهای مهم خارجی، در فعالیتهای اقتصادی مردم نقش دارد. با این اوصاف، فرایند تبدیل نقدینگی ریالی به دلار، هرچند زمانبر و در لحظه غیرممکن است، با برنامهریزی و مدیریت صحیح، قابل انجام و عملی خواهد بود.
این چالش، که تبدیل پول ملی و نقدینگی مردم به دلار یا دیگر ارزهای دنیا، تا چه میزان بر اقتصاد ایران، تاثیر مثبت یا منفی خواهد داشت، موضوع بحث ما نیست. در این مطلب، به امکان خرید سهام شرکتهای خودروسازی خارجی، توسط مردم ایران یا شرکتهای ایرانی میپردازیم. با توجه به تحریمهای بینالمللی و مشکلات تبدیل ریال به دلار، امکان خرید مستقیم سهام شرکتهای خارجی توسط مردم ایران، بسیار سخت و تا حد زیادی، غیرممکن به نظر میرسد. با این حساب، تنها راه باقی مانده برای کسب مالکیت تمام یا بخشی از سهام خودروسازان مطرح دنیا، سرمایهگذاری مردم ایران در شرکتهای داخلی و سپس، فعالیت این بنگاههای اقتصادی در بازار جهانی است. به بیان بهتر، فرایند خرید سهام خودروسازان خارجی، توسط ایران خودرو و سایپا، پس از جذب سرمایه از داخل کشور، سادهتر از فعالیت انفرادی مردم ایران، به نظر میرسد. البته در شرایط فعلی و درگیری خودروسازان داخلی با تحریمهای خارجی، سرمایهگذاری در شرکتهای مطرح دنیا با مشکلات جدی روبرو است؛ اما نباید فراموش کنیم که این فرصت طلایی، در زمان تصویب برجام و بین سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶، امکانپذیر بود.
تجربهی مشارکت خودروسازان، از کشورهای متفاوت
یکی از روشهای رایج سرمایهگذاری و خرید سهام در میان شرکتهای فعال در صنعت خودروی دنیا، ادغام یا اصطلاحا خرید سهام متقابل است. در این فرایند، ۲ یا چند شرکت خودروساز، بخشی از سهام یکدیگر را خریداری میکنند. یکی از موفقترین نمونهها در این شیوهی مشارکت، ادغام نیسان ژاپن و رنو فرانسه در سال ۱۹۹۹ است که در نهایت منجر به تولد شرکت سرمایهگذاری آلیانس شد. امروزه، نیسان و رنو، هرکدام دارای سهمی برابر از آلیانس هستند، در حالیکه فعالیتهای مشترک یا مستقل از یکدیگر دارند. رنو، مالک ۱۵ درصد از سهام نیسان است و خودروساز ژاپنی، ۴۳.۴ درصد از سهام برند فرانسوی رنو را در اختیار دارد. با این حساب، متوجه میشویم که برای ادغام شرکتهای بزرگ خودروساز، نیازی به خرید تمام یا بیش از ۵۰ درصد از سهام آنها نیست، بلکه با اشتراک گذاشتن بخشی از سهام طرفین معامله (با توجه به ارزش واقعی یک برند و داراییهای آن)، فرایند ادغام شرکتهای بزرگ خودروسازی، قابل انجام خواهد بود.
نمونهای دیگر از این دست که البته متفاوت از ادغام رنو-نیسان محسوب میشود؛ خرید سهام ولوو سوئد توسط جیلی چین (هولدینگ ژجیانگ جیلی) است. طرف چینی معامله، با پرداخت مبلغی در حدود ۱.۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۰ به فورد امریکا، بزرگترین سهامدار ولوو شد. در حال حاضر، جیلی مالک خودروسازی ولوو است و البته در دیگر شرکتهای وابسته به این برند، از جمله شاخهی کامیون و حمل و نقل سنگین نیز، مشارکت جزئی دارد. پس از این معامله، خطوط تولید ولوو در چین، گسترش یافتند و استفاده از فناوریهای شرکت سوندی در محصولات جیلی، آغاز شد. امروزه بسیاری از مهندسان و طراحان ولوو، در تولید خودروهای جیلی چین مشارکت دارند تا اعتلای فنی و اقتصادی این شرکت آسیایی، سرعت گیرد.
امکان خرید خودروسازان خارجی، توسط سرمایهدار ایرانی
نکتهی مهم در فرایند تغییر مالکیت شرکتهای بزرگ، تمایل فروشنده به انجام معامله است. این موضوع، توسط بسیاری از مردم نادیده گرفته میشود و عدهای بر این باورند که صرفا، با پرداخت میلیاردها دلار میتوان مالک یک خودروساز بزرگ شد.
مثالی عملی از این دست، خرید سهام مرسدس بنز توسط جیلی چین است که چند ماه قبل، در خبرگزاریها منعکس شد. در حال حاضر، لی شوفو، مدیرعامل و صاحب هولدینگ ژجیانگ جیلی چین، با پرداخت ۹ میلیارد دلار، مالک ۹.۶۹ درصد از سهام گروه دایلمر (شرکت مادر و مالک مرسدس بنز) است. این کارآفرین چینی، علاقهی زیادی به افزایش سهم خود در محبوبترین خودروساز آلمان دارد، اما سهامداران بزرگ دایلمر، حاضر به فروش سهم خود نیستند. از سویی دیگر، خرید سهام عمده و اصطلاحا میلیارد دلاری، به صورت مستقیم و از طریق تالار بورس نیز، عملا غیرممکن است. لی شوفو، باید منتظر بماند تا یک فروشندهی بزرگ یا بخش اعظم هیئت مدیرهی گروه سرمایهگذاری دایملر، تصمیم بر فروش سهام، بگیرند.
دیگر موضوع مهم در فرایند خرید و فروش سهام عمده در غولهای صنعتی دنیا، مسائل سیاسی است. شرکتهای بزرگ و خصوصا خودروسازان مطرح جهان، اهمیتی کلیدی در اقتصاد کشورهای خود دارند. این موضوع، در حمایت دولت فرانسه از برندهای پژو و سیتروئن به خوبی دیده میشود. به جرات میتوان گفت، بدون وامهای دولتی، ورشکستگی و تعطیلی خطوط تولید شرکتهای زیرمجموعهی پژو-سیتروئن در سالهای اخیر، قطعی بود. همچنین، میتوان با توجه به سخنان و تصمیمات دونالد ترامپ، رئیس جمهور امریکا در ماههای اخیر، به اهمیت خودروسازان برای سیاستمداران و اقتصاد ملی کشورها، پی برد.
با این اوصاف، چند مشکل بزرگ وجود دارد که فرایند مالکیت برندهای خودروساز، توسط مردم ایران یا شرکتهای داخلی را، سخت میکند. اول از همه، جمعآوری نقدینگی ریالی از عامهی مردم و تبدیل آن به دلار است که تنها در صورت ثبات اقتصادی و اعتماد کامل مردم به سرمایهگذار، ممکن میشود. حال اگر با شرایطی رویایی، فرض کنیم که هزاران میلیارد تومان از سرمایههای مردم، به صورت دلاری در اختیار یک سرمایهگذار بزرگ (مثل ایران خودرو و سایپا) قرار گیرد؛ در قدم بعدی لازم است تا سهامدار عمده یا مالک اصلی شرکت خارجی، حاضر به فروش سهم به طرف ایرانی شود. رفع مشکل دوم، نهتنها نیازمند رضایت شخص یا شرکت حقوقی به انجام معامله است، بلکه با معضلات سیاسی و خصومت احتمالی بین کشورها نیز، گره میخورد.
تصور کنید، یک شرکت با مدیریت و سهامداران ایرانی، برای خرید بلوک سهام خودروسازی امریکایی، ابراز تمایل کند. در این صورت، میتوان اطمینان داشت، روابط تیرهی سیاسی دو کشور ایران و امریکا، طرفین معامله را از انجام این عمل، باز دارد. چنین شرایطی، میتواند بین ایران و شرکتهای خودروساز مستقر در کشورهای توسهیافته که روابط تجاری نزدیک با امریکا یا شرکای امریکایی دارند هم، صادق باشد. با این شرایط، سرمایهگذاری مردم ایران در برندهای خارجی و خرید خودروسازان مطرح دنیا توسط شرکتهای ایرانی، در حد یک رویا باقی خواهد ماند.