چرا پلیس در سال حمایت از کالای ایرانی، خودروی فوق مدرن خارجی "لندکروز" خریده و در اختیار فرماندهان قرار داده است؟" این خلاصه نقدی است که اخیراً یک جریان رسانه ای منتشر کرده است. اما ماجرا چیست؟
ماجرا این است که چندی پیش پلیس ایران به هر یک از استان های کشور، یک یا 2 دستگاه لندکروز داده است. طبق روال، خودروها در اختیار فرماندهان استان ها قرار گرفته است تا در مأموریت هایی که نیاز به خودروی قدرتمندی مانند لندکروز است، استفاده شوند.
اما از آنجا که قرار است در ایران، از کارهای عادی و متعارف نیز جنجال درست شود، این موضوع نیز سوژه جدیدی شده است تا مردم برای چند روز هم درگیر این ماجرا شوند!
در کجای دنیا تجهیز پلیس کشوری به مساحت ۱٬۶۴۸٬۱۹۵کیلومتر مربع، به حدود 50 خودروی شاسی بلند (که به هر استان یک یا دو دستگاه رسیده است!) می شود سوژه انتقاد و جنجال؟
آیا چون سال حمایت از کالاهای ایرانی است باید پلیس با پراید و 405 و سمند به تعقیب مجرمان و قاچاقچیان و ... برود؟! آیا اجحافی بزرگ تر از این به شعار سال که هر کسی منویات خود را ذیل آن قید کند؟
وقتی از دوران فرماندهی قالیباف بر پلیس ایران سخن گفته می شود، تجهیز ناوگان پلیس به خودروهای بنز یکی از اقدامات ارزنده آن دوران نامیده می شود که این گونه هم هست؛ حال چگونه است که تجهیز پلیس به 50 خودروی جدید، موضوع جنجال می شود؟
وانگهی کجای لندکروز، خودروی "فوق مدرن" است که برای تخطئه پلیس این واژه را به کار برده اند؟!
حتی پا را فراتر گذاشته و نوشته اند که چرا فرماندهان پلیس این خودروها را سوار می شود؟ هر چند که مسؤولان پلیس این ادعا که خودروهای مذکور برای ترددهای معمول فرماندهان است را رد کرده اند و می گویند که خودروها برای مأموریت های عملیاتی مورد استفاده قرار می گیرند ولی حتی اگر فرمانده پلیس یک استان در ایران سوار لندکروز هم بشود چه ایرادی دارد؟ واقعاً چقدر تنگ نظری؟!
اگر نقدی بر پلیس باشد باید در حوزه عملکردی اش در حفظ امنیت و حقوق شهروندی و این قبیل مسائل باشد نه این که جار و جنجال به پا شود که چرا به هر استان ایران، یک یا دستگاه لندکروز داده اند؟ آیا واقعاً مسأله پلیس ایران این است که چرا در سال حمایت از کالای ایرانی، خودروی خارجی خریده است؟ و مگر در ایران خودرویی مشابه لندکروز داریم که برای حمایت از کالای ایرانی آن را بخرند؟
آیا نباید در هر استان یکی دو خودروی چابک و بروز وجود داشته باشد که در صورت نیاز و در جاده و کوه و دشت، قدرت مانور و تعقیب داشته باشند؟ آیا این مسأله عجیب و غیرقابل هضمی است؟! اتفاقاً اگر تعجبی هم در میان باشد، باید از این باشد که چرا این قدر دیر و این قدر کم؟
اما نکته اصلی که بدان نپرداخته اند این است که این لندکروزها در سه سال اخیر توسط وزارت دفاع خریداری شده و در اختیار پلیس و برخی نهادهای نظامی دیگر قرار داده شده است.
بهتر است رسانه ها به جای ماندن در ظواهر و مسأله سازی از موضوعاتی که در همه دنیا اموری عادی هستند، نقدهای ناظر به دردها و مشکلات واقعی مردم داشته باشند. و اتفاقاً یکی از دردهای جامعه ما این است که موضوعاتی در کشور به عنوان مسأله مطرح می شوند و وقت و انرژی مردم و مسوولان را می گیرند که اساساً مسأله نیستند و اگر در دنیا بفهمند ما در ایران درباره این مسائل بحث و جدل می کنیم، به ما می خندند!