لورنزو راماچوتی (Lorenzo Ramaciotti) شباهتی به طراحان خودروی امروزی ندارد. در ظاهر او خبری از شالگردن مشکی رنگ، عینک با قاب مستطیل شکل و ژستهای خاص نیست. این جملات را توماس انگنلاس (Thomas Ingenlath) رییس بخش طراحی ولوو میگوید. لورنزو همچنان از مداد و کاغذ استفاده میکند، اما بدون وجود وی گذشته طراحی خودرو بسیار کسلکننده میشد. او کار خود را از شرکت پنینفارینا در سال ۱۹۷۳ آغاز کرد و بیش از سی سال در بخش طراحی این شرکت باقی ماند. سایت TopGear اخیراً مصاحبهای را با این طراح پیشکسوت انجام داده است که در ادامه میخوانیم.
لورنزو مسئول تأیید طرح بعضی از زیباترین خودروهای چند سال اخیر بوده است، مدلهایی همچون فراری ۴۵۶ و ۵۵۰، انزو، همینطور طراحی مفهومی مازراتی بردکیج و پژو ۴۰۶ کوپه. بعد از پایین گذاشتن قلمش در پنینفارینا، بهجای گذراندن دوران بازنشستگی به فیات – کرایسلر پیوست تا با همکاری طراحان دیگر مازراتی جیتی و آلفارومیو 4C را خلق کند. راماچوتی به علت شخصیت فروتنی که دارد به سوابق درخشان و قسمتهای پررنگ رزومه کاریاش اشارهای نمیکند. او میگوید: «در روند تولید ۳۰ خودرو و ۲۵ طرح مفهومی شرکت داشتهام و به نظرم اغلب آنها بد نبودهاند.» او به تاریخ طراحی خودرو ایتالیا و گروه کوچکی از طراحان دهه پنجاه و شصت که بیشتر خودروهای زیبای آن زمان را طراحی کردهاند علاقه زیادی دارد.
«من فکر میکنم ایتالیاییها تجربههای جدید را بهخوبی پذیرا هستند. ما همیشه در حال عقب راندن مرزهای پیشرفت هستیم. در دهه پنجاه که بقیه اروپاییها مشغول طراحی خودروهایی با ظاهر دهه سی بودند ایتالیاییها به سمت فرمهای مدرن و متفاوت رفته و مسیر طراحی خودرو را تغییر دادند.»
بعد از جنگ جهانی دوم، زمانی که انگلیسیها از مواد و متریالهای دست دوم خودرو میساختند ایتالیاییها مشغول طراحی وسایل نقلیه مدرنی همچون فراری ۱۶۶S و آلفا رومئو 1900 ۵۲C بودند.
لورنزو میگوید طراحی ایتالیایی همیشه با تعادل و سادگی همراه بوده است، اما تفاوتی که بین ظاهر خودروهای ایتالیایی مثل لامبورگینی، فراری و آلفا رومئو وجود دارد ناشی از تفاوت در سبک کار آنها است، درست مانند نقاشی کردن. کار نقاشانی که در یک آموزشگاه مشابه تعلیم دیدهاند شبیه به هم نیست زیرا هرکدام روش شخصی خود را دارند. ممکن است یک نفری خطوط شکسته و خشن را ترجیح دهد و دیگری خطوط نرم و مدور را. همیشه اینگونه است، حتی در دهه پنجاه و شصت پنینفارینا به طرحهای کلاسیک گرایش داشت در حالی که شرکت برتون طرحهای تهاجمیتری را تولید میکرد.
طرحهای کنتاچ و میوری شرکت برتون منجر به خلق ظاهر تهاجمی لامبورگینی امروزی شدهاند، از طرف دیگر طرحهای فراری کلاسیکتر اما با زرق و برق کمتر تولید میشوند، به هرحال تعادل ظاهری هر دو حفظ شده است. حتی در زمان حال نیز همچنان تناسبات، سادگی و تعادل بصری در طراحی ایتالیایی جایگاه ویژهای دارند.
او در پاسخ به این موضوع که به کارگیری یک تفکر خاص به اسم طراحی ایتالیایی در دنیای امروز که همه فرهنگها و ملیتها به هم متصل شدهاند کمی قدیمی و منسوخ شده به نظر میرسد میگوید: در دهه پنجاه هویت فرهنگی اتومبیلها با کشور سازنده آنها ارتباط زیادی داشت. امروز ما در مرکز طراحی فیات از چهارده ملیت نماینده داریم اما من همچنان به نقشپذیری از ملیت کشور سازنده خودرو اعتقاد دارم.
فلسفه طراحی یک شرکت به محیطی که در آن قرار دارد گره خورده است. امروزه طراحی ایتالیایی بیشتر از آن که یک اسم باشد یک تفکر است. ظرافتی بیپایان که نهتنها در طراحی بلکه در معماری و حتی آشپزی ایتالیایی نمایان میشود. آیا طراحانی از سئول، سائوپائولو یا هر ملیت دیگری میتوانند با مهارت خود آلفا رومئو 8C یا لامبورگینی وننو را به وجود آورند؟
او در پاسخ به اینکه کدام یک از مدلهای امروزی برای او تحسین برانگیز است پاسخی غافلگیر کنندهای میدهد. نه طرحهای عجیب و غریب پاگانی و نه ظاهر گیجکننده لامبورگینی، لورنزو برندهایی را تحسین میکند که هویت مشخصی دارند، مانند لندرور و آئودی، زیرا مدلهای آنها تداوم و پیوستگی دارند.
لورنزو در این رابطه میگوید: اکنون ما در زمانی هستیم که زیادهروی در طراحی و همهمه بصری وجود دارد. اتومبیلهای زیادی در اطرافمان میبینیم و همه تولیدکنندگان در یک جهت با هم رقابت میکنند. در چنین فضایی شما باید فریاد بزنید تا دیده شوید. در این موقعیت امید من به حرکت در جهت خلاف مسیر یعنی طراحی ساده و خالص است. این کاری است که من انجام آن را ترجیح میدهم.
در ادامه تصاویری از خودروهای طراحی شده توسط لورنزو راماچوتی را میبینیم.